معنی ختم از علامه مجلسی

لغت نامه دهخدا

علامه مجلسی

علامه مجلسی. [ع َل ْ لا م َ م َ ل ِ] (اِخ) محمدباقربن محمدتقی. رجوع به مجلسی شود.


مجلسی

مجلسی. [م َ ل ِ] (اِخ) ملامحمد تقی بن مقصود علی اصفهانی مشهور به مجلسی اول یا مجلسی پدر از علمای متبحر شیعه ٔ اثنا عشری است که در فقه و تفسیر و رجال از افاضل عصر خود بود و اخبار و احادیث شیعه ٔ امامیه را جمعآوری کرده است. وی از شاگردان شیخ بهایی و ملاعبداﷲ شوشتری و پدر ملا محمد باقر مجلسی است و در زمان شاه عباس کبیر می زیسته است. مجلسی به سال 1070 هَ. ق. وفات یافت و در جامع عتیق اصفهان مدفون گردید. او راست: احیاء الاحادیث فی شرح تهذیب الحدیث که شرح تهذیب طوسی است. حاشیه ٔ صحیفه ٔ سجادیه. حاشیه ٔ نقد الرجال.شرح صحیفه ٔ سجادیه به عربی. شرح صحیفه ٔ سجادیه به فارسی و کتب دیگر. (از ریحانهالادب ج 5 صص 198-201). و رجوع به روضات الجنات ص 129 و قصص الانبیاء ص 167 و تاریخ ادبیات براون ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 261 و 263 شود.

مجلسی. [م َ ل ِ] (ص نسبی) اهل مجلس و نشسته در مجلس. ج، مجلسیان. (ناظم الاطباء):
بر من که صبوحی زده ام خرقه حرام است
ای مجلسیان راه خرابات کدام است.
سعدی.
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است.
حافظ.

مجلسی. [م َ ل ِ] (اِخ) ملامحمد باقربن ملا محمد تقی مجلسی، از بزرگترین و معروفترین علمای شیعه در عهدصفویه است که به سال 1037 هَ. ق. در اصفهان متولد شد و در سال 1111 یا 1110 در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوی وفات یافت و در جامع عتیق اصفهان مدفون شد. وی در اواخر عهد شاه سلیمان و قسمت عمده از عهد شاه سلطان حسین دارای رتبت شیخ الاسلامی و امام جمعه و صاحب اختیار امور دینی کل کشور بود و نیز حائز ریاست علمی و سیاسی گردید. تعداد تألیفات مجلسی متجاوز از شصت مجلد است که معروفتر و مهمتر از همه به زبان عربی «بحارالانوار فی اخبار الائمه الاطهار» است. این کتاب شامل 26 جلد و در حقیقت دائره المعارف شیعه ٔ اثناعشری است. از تألیفات دیگر او مجموع کتب دینی و اخلاقی است که به زبان فارسی ساده نوشته شده است و مهمترین آنها عبارتند از: حق الیقین در اصول دین. حلیه المتقین در آداب و سنن. حیات القلوب در تاریخ انبیا و پادشاهان و ائمه. عین الحیات، در وعظ و زهد و مذمت دنیا. زادالمعاد، جلاءالعیون در تاریخ حیات و مصائب و معجزات ائمه ٔ شیعه. تحفه الزائر، ربیع الاسابیع، مشکوه الانوار در فضیلت قرائت قرآن. مقیاس المصابیح در تعقیبات نماز و رساله های متفرق بسیار. وی به مجلسی پسر و مجلسی دوم (ثانی) نیز معروف است. و رجوع به ریحانهالادب ج 5 و روضات الجنات ج 1 ص 118 و 124 و اعلام زرکلی ج 3 ص 868 و قصص العلماء صص 147-165 و سبک شناسی ج 3 ص 304 و تاریخ ادبیات براون ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 257 و 263 شود.


علامه

علامه. [ع َل ْ لا م َ] (اِخ) حسن بن یوسف. رجوع به علامه حلی شود.

علامه. [ع َل ْ لا م َ] (اِخ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ. ق.). او راست: الطرق السنیه فی الاَّلات الروحانیه. (کشف الظنون).

حل جدول

ختم از علامه مجلسی

مجلسی علیه الرحمه گوید بعد از نماز صبح جمعه با غسل بعد از تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام صد بار بگوید: «الحمدلله ربِّ العالمینَ عَلی کُلِّ حال» و صد صلوات فرستند و در حین ختم با کسی سخن نگوید، مجرب است که حاجتش روا شود. (رهنمای گرفتاران)

فرهنگ معین

علامه

(عَ لّ مِ) [ع - علامه] (ص.) دانشمند، بسیار دانا.


مجلسی

شایسته یا مناسب مجلس، لباس یا هر چیزی که مخصوص مجالس مهم و رسمی باشد. [خوانش: (مَ لِ) [ع - فا.] (ص نسب.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

مجلسی

مجلس‌نشین، نماینده، وکیل، اهل مجلس، مرغوب، ممتاز، لوکس


علامه

دانشمند، دانشور، عالم، علیم، فاضل،
(متضاد) جهول

فارسی به عربی

مجلسی

برلمانی

فرهنگ فارسی هوشیار

مجلسی

‎ نشستی:، دلپسند میانمردمی (گویش بیرجندی) آبرو مند (صفت) منسوب به مجلس، هر چیز که قابل آوردن به مجلس باشد.

فرهنگ عمید

مجلسی

مناسب برای مجلس،
(اسم، صفت) نشسته در مجلس،
(اسم، صفت) (سیاسی) نمایندۀ مجلس،


علامه

بسیاردانا، دانشمند،

معادل ابجد

ختم از علامه مجلسی

1337

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری